.jpg)
بازیچه گرفتن دین؛ عامل غضب الهی
در ادامۀ بحث آخرالزمان و شدت ظلم (جلسۀ 24، 24 رمضان 1443) به تبیین موضوع بازیچه گرفتن دین؛ عامل غضب الهی میپردازیم.
در جلسات گذشته سخن از نقطهمقابل صراط مستقیم تحت عنوان مغضوب و ضال بود. گفتیم منظور از مغضوب در ظاهر، یهود است و در باطن شامل تمام کسانی میشود که فرهنگ یهود را دارند.
یکی از آیاتی که در آن از مغضوبین یاد شده آیۀ 60 سورۀ مائده[1] است و در ظاهر دربارۀ اهل کتاب است که بر اثر غضب الهی بر آنان به شکل میمون و خوک مسخ شدند. برای بررسی اینکه کدام ویژگی اینان باعث شد که مورد غضب خداوند قرار بگیرند چند آیه پیش از آن را بررسی میکنیم.
"إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ"[2]؛
سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی که همواره نماز را برپا میدارند و در حالی که در رکوعند زکات میدهند.
در این آیه انحصار ولایت متعلق به خدا و رسول و کسانی است که اقامۀ نماز میکنند و درحالی که در رکوعند صدقه میدهند که مصداقش طبق روایات، حضرت علی(علیهالسلام) است.
خداوند در آیۀ بعد میفرماید: "وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ"[3]؛
و کسی که ولایت خدا و رسولش و کسانی که ایمان آوردهاند را میپذیرد حزبالله است و این دسته صددرصد اهل غلبه هستند.
سپس در آیۀ بعد خداوند خطاب به اهل ایمان یعنی کسانی که به این اصول ولایتپذیری ایمان دارند میفرماید:
"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ ۚ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ"[4]؛
ای مؤمنان! کسانی که دین شما را مسخره و بازیچه گرفتهاند، چه از اهل کتاب و چه از کافران، سرپرستان و دوستان خود نگیرید؛ و اگر مؤمن هستید از خدا پروا کنید.
یعنی اجازه ندهید کسانی که دین را که در اصل همان حقیقت ولایت است مسخره و بازیچه گرفتهاند شما را نصرت و سرپرستی کنند.
این آیه اهل کتابی که طبق آیۀ بعد اهل نماز هستند و نیز کافران را از هم جدا نکرده و شامل هر کسی با هر درجهای از کفر میشود که دین را به شوخی میگیرد و به عبارتی با نام دین، نان دنیا و روحیه و موقعیتش را میخورد و به دنبال سود و زیان شخصی خودش است.
"وَ إِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ"[5]؛
و چون بانگ نماز كنيد آن را به مسخره و بازيچه گيرند، زيرا مردمى هستند كه تعقل نمیکنند.
این بازیچه گرفتن دین مراتب گوناگونی دارد و شامل کسانی میشود که ظاهر نماز را سبک میشمارند تا کسانی که به باطن نماز راه نیافتهاند. علت این بازیچه گرفتن هم این است که با عقلشان دینداری نمیکنند؛ بلکه دینشان از روی احساس و عواطف است. بنابراین انسان به عقلش دیندار و به عبارتی ولایتمدار است و در هیچ رتبۀ دیگری از وجودش به معنای واقعی، عبد خدا نیست. عبودیت انسان در مرحلۀ حس و خیال هم باید تحت حاکمیت عقل باشد و زندگی و عبادت و ولایت بدون حاکمیت عقل، چه بخواهیم و چه نخواهیم همان شوخی و بازیچه گرفتن دین است.
خداوند در ادامه میفرماید:
"قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ"[6]؛
بگو: «ای اهل کتاب! آیا به ما خرده میگیرید؟ (مگر ما چه کردهایم) جز اینکه به خداوند یگانه و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه پیش از این نازل گردیده، ایمان آوردهایم. و این، به خاطر آن است که بیشتر شما فاسق شدهاید.
در این آیه علت دشمنی اهل کتاب که مصداقش آمریکا و حاکمیت صهیونیست است با ما در این است که ما به دین توحیدی و اسلام ناب ایمان داریم. بنابراین کینه و غضب صهیونیست از ما سیاسی نیست؛ بلکه عقیدتی است و صهیونیست میخواهد در مقابل حقایق ناب اسلامی بایستد. این دشمنان فاسقند؛ یعنی از زیّ سبک زندگی ولایی خارج شدهاند.
با تعمق در این آیات به این نتیجه میرسیم که روحیۀ انسانهای مغضوب که بازیچه و سخره گرفتن دین است از دو عامل ناشی میشود: وارد نشدن در وادی عقل و نیز فسق.
"قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَٰلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنَازِيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ ۚ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَ أَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ"[7]؛
در این آیه خداوند میفرماید که آیا خبر ندهم شما را به شری که از فسق و بیعقلی بدتر است؟ و آن نوع بازگشتی است که این افراد به سوی خدا دارند. اینها کسانی هستند که خداوند آنها را لعنت و از وادی قرب و ولایتش بیرون کرده است. چون دینشان را جدی نگرفتند و از زیّ خاص عبودیت و عمق دین خارج شدهاند که همان خروج از توحید ذاتی است که توحید فعلی و صفتی را هم در خود دارد. این غضب و لعنت به صورت مسخ شدن به شکل میمون و خوک[8] بر آنها ظاهر شد که ظهور باطن ایشان بود.
اگر میبینیم که ما به شکل میمون و خوک مسخ نشدهایم و ظاهر انسانی داریم به این معنی نیست که از این دسته جدا هستیم. چون مسخ ظاهر به دلیل وجود پیامبر و اولیای دین(علیهمالسلام) از امت اسلام برداشته شده و باطنشان تنها در قیامت مشخص خواهد شد.
اما چرا کار این دسته به جای درک عمق دین به بازیچه گرفتن دین و درنهایت مسخ شدن انجامید؟ در انتهای آیه میفرماید: چون عبودیت طاغوت را میکردند؛ چه طاغوت درونذاتی که همان نفس اماره است و چه طاغوت بیرونی که حاکمیت صهیونیست و غربزدگی است. در واقع هر عاملی که ما را نسبت به مقدسات دینی بیغیرت و سست بکند.
براساس این آیات، مغضوبین تنها قوم یهود نبودند؛ بلکه هر کسی که روحیۀ سطحیانگاری دین را دارد و از عمق دین منحرف شده و به سطح دین بسنده کرده است جزء این دسته قرار دارد و مستحق عذاب و دوری از حق است.
اما متأسفانه امروز میبینیم که رنگ و روی ولایت در زندگی و افکار و ارتباطات ما زرد شده و شور و شوق و غیرت دینی از بسیاری از قلوب رفته است. تیزبینی و مراقبه و محاسبه از روحیات کنار رفته است و روزبهروز شاهد تغییر روحیۀ شدید در زمینۀ بازیچه گرفتن دین[9] هستیم. به تبع پدر و مادرها، فرزندان نیز نسبت به مقدسات بیغیرت شدهاند.
کلاً ولایت در هر رتبه و زمینهای مقدس است و همانگونه که به فرزندانمان آموزش میدهیم که نسبت به قرآن احترام بگذارند و آن را پاره نکنند باید سایر مقدسات دینی مثل ولایت فقیه را هم برایشان پررنگ کنیم؛ و نیز احترام به روحانیت که مجریان قرآن در جامعه هستند و لباس دین بر تن دارند. آن هم به دلیل حفظ قداست دین و نه قداست شخص روحانی که آن به انگیزه و نیت او بستگی دارد. وگرنه زمینه را برای حضور دشمن در میدان جنگ نرم بیشتر باز کردهایم و آرامآرام از زیّ مذهبی و انقلابی بودن خارج و دچار فسق میشویم.
باید تکتک ما روحیهمان را درست کنیم؛ چون این ما هستیم که جامعۀ ایران را تشکیل دادهایم و آنچه امروز در وضعیت آموزش و پرورش و دانشگاهها و... شاهدش هستیم به روحیات ما برمیگردد. البته منظور از غیرت داشتن، تعصب جاهلی نیست؛ مثل اینکه بخواهیم در مسألۀ تربیت و نیز امر به معروف و نهی از منکز به روشهای غلطی چون ناسزاگویی و اتهامزنی و رفتار غلط متوسل شویم.
چرا بر ارتباط دختران و پسرانمان در فامیل و مهمانیهای خانوادگی نظارت نداریم و اجازه میدهیم دختران 7 و 8 سالهمان با پسران 9 و 10 سالۀ فامیل، بازی و صمیمیت داشته باشند؟ هرچند آنها کودک و معصوماند و قصد و غرضی هم ندارند؛ اما پدر و مادر مقصرند که با کنترل نکردن رفت و آمدها عصمت را در وجود فرزندانشان کمرنگ میکنند. چرا چشمبسته از کنار پخش فیلمها و سریالهای مغایر با ارزشهای دینی در رسانهها که به راحتی در دسترس همگان قرار دارند رد میشویم؟ چرا به راحتی محرم و نامحرم به بهانۀ فامیل بودن بر سر یک سفره مینشینند و همغذا میشوند؟ چرا باید وضعیت پوشش زنان حتی در استخرها به بهانۀ همجنس بودن اینگونه باشد؟
پس تکلیف ما برای برونرفت از جنگ نرم دشمن، اصلاح روحیۀ بیغیرتی نسبت به دین و مقدسات است. چه مقدسات دینی خارج از ما و چه مقدسات درونی که همان داشتن تهذیب نفس است.
[1]- "قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَٰلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنَازِيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ ۚ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَ أَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ".
[2]- سورۀ مائده، آیۀ55.
[3]- سورۀ مائده، آیۀ56.
[4]- سورۀ مائده، آیۀ57.
[5] - سورۀ مائده، آیۀ58.
[6] - سورۀ مائده، آیۀ59.
[7] - سورۀ مائده، آیۀ60.
[8]- خوک نماد بیغیرتی و میمون نماد تقلید بدون تعمق است.
[9] - کیفیت روحیۀ دینی در مباحث تفسیر سورۀ والعصر به تفصیل بررسی شده است.
نظرات کاربران